۱۳۹۳/۰۹/۱۱

سگ جنگی خواندنی!

این روزها رویاروی دای فولادی و امیری خواندنی است. اما، می خواهم در اول کلی گویی کنم. شبی با «اسدبودا» چت داشتم، سخن از «علی امیری» پیش آمد؛ اسد تشبیه زننده ی از امیری داشت، او می گفت: امیری را باید جدی گرفت، او مثل «سگ» می نویسد. یک وقتی دیگر نوشته ی از اسد در صفحه اش خواندم که فیلسوف ها را تشبیه به سگ نموده بود و چند مورد را برشمرده بود که زندگی این دو را پیوند می داد. به راستی که فیلسوف ها مثل سگ اند. سگ ها همیشه در عزلت به فکر عمیق فرورفته اند. سگ ها؛ وقتی همه خوابند، بیدار اند و پارس می کنند. هر وقتی پارس کنند، حتمن خواب رفته ی را با دندان می گیرند. صدای سگ ها از آزاردهنده ترین صدا ها است. سگ ها در زندگی برای شان تکه استخوانی کافی است و در وفاداری دربین دیگر حیوانات مثال اند. همچنان فیلسوف ها؛ که خوراک شان فکر است و آوارگی به دنبال تکه استخوان های خرد و دانش. وقتی خرد خواب می رود و تفسیر انسانیت ناخواندنی می شود و اگر کسی هم بیدار است، حتمن به دنبال سیاست در تاریکی جهل و فریب سرگردان می گردد، فیلسوف ها بیدار اند و جستاری در باب خرد و انسانیت دارند. مثل سگ ها می غپند تا آدم های خواب رفته ی که در حال ترقیدن_انتحاری_ اند، بیدار شوند. فیلسوف ها همانند سگ ها برای زندگی کردن به تکه نان بسنده می کنند و وفادار به باور شان هستند. گزاره های جدید برای شان به مثابه گوشت در نزد سگ می ماند. فیلسوف ها ناخواسته در دنیای حیوانات قدم نهاده اند. آنها در هر برهه ی از تاریخ ناخوشایندترین و گزنده ترین پارس ها را نموده اند که نمونه ی آن «نیچه» با دندان گرفتن خدا را کشت و دینداران را در سوگ خدا نشاند. امیری فلسفه خوانده است و تا هنوز دو اثر فلسفی قابل وصف دارد، امیری در «خرد آواره» پارس های بلندی کرده و بسیاری از غول های برجسته مسلمان را دندان گرفته است. اما، فعلن سخن از «سگ جنگی» بر سر پارچه استخوان »انسانیت؛ تفسیر خواندنی« اثری از »عبدالعدل دای فولادی« است که به زعم خود دای فولادی «انسانیت؛ تفسیر خواندنی» تفسیر انسانی و مدرن از قرآن است و تفسیر درخور عصرکنونی را از قرآن نموده است. ولی امیری آن را تفسیر رمانتیک از قرآن می داند و نیش های زهرآگین و عمیق به دای فولادی زده است. نمونه؛
... نه فرهنگ ما ساده و به آسانی قابل هضم است و نه عوارض و بیماری آن این اندازه ساده است که بتوان با بوتل های دوای مانند«انسانیت؛ تفسیر خواندنی» آن را علاج کرد.... «انسانیت؛ تفسیر خواندنی» حداکثر در بهترین حالت با «هرمنوتیک بازی» های جماعت »روشنفکران دینی« به رهبری عبدالکریم سروش، در حوزه زبان فارسی قابل مقایسه است.... «انسانیت؛ تفسیر خواندنی» مجموعه از تکرار و ترادف و سخن آرایی و هنر نمایی های ادبی است؛ مجموعه از «همانی ها» و گزاره های «توتولوژیکال» است که از «قحطی معنی» رنج می برد و به »تکرار ممل« پهلو می زند.
اما؛ دای فولادی هم همچنان از کنار پارس امیری بی تفاوت نگذشته و عف بلندی زده است. او امیری را «دانشگاهی ای گزنده» خطاب کرده و با دندان از گوش امیری محکم گرفته است. «...حتا فرصت نیافتم تا برای یک ساعت هم زبان عربی را حد اقل نزدِ حضرتِ مرحوم سیدِ حکیمی بخوانم تا در سطح تلویزیون کارشناسِ امور مذهبی معرفی شوم... باری علی شریعتی گفت «فیلسوفان پُفیوزان تاریخ اند.» و آنکه رفته و فلسفه خوانده جز پفیوزی نیاموخته! بیسوادی عوام قرآن را به طاق نسیان انداخت و پفیوزی فلسفه زدگان فهمِ ذکرِ آسان برای انسانیت را در جدال ذهنی کلام محبوس کرد... به خدای حق قسم، از خوشی خندیدم که یکی از پُل خشک عربی نافهمی مرا افشا کرد و دیگری تصدیق کرد که پُلِ خشکی با حقمندی و صداقت از عربی نافهمی من چون نقصِ جدی عقلم در اقدام تفسیرِ انسانیت از قرآن هوشدار داده بود. و وقتی «تفسیر رومانتیک» را خواندم خوبتر خندیم که مراد در همه خوبتر حاصل شد!».
امیری هم وعده ی پاسخ داده که این «سگ جنگی» خواندنی است.
پ.ت: معذرت می خواهم از دو بزرگوار که تشبیه سگ از ایشان شد. البته خود این ها هم چندان از سگ متنفر نیستند؛ دای فولادی سال های قبل در یک مقاله ی تحت عنوان «سگ بد می غپد» عزیز رویش را با خواندن سگ نوازش کرده بود و امیری را که از زبان بهترین دوست اش در اول نقل قول کردم.