۱۳۹۴/۰۷/۱۱

روزی اگر نقاش بشوم!

روزی اگر نقاش بشوم، تو را الهه-ی لذت می کشم و مستانه می پرستم. تن اثیری-ات که آتشی در هوا است، را آوردگاه شهوت مقدس، لخت و با نوع پیچیده-گی بخصوص که شورانگیز باشد، نقاشی می کنم، در دوات مخلوطی از لذت و شهوت می ریزم و در حالت مستی به سراغت می روم. برآمدگی های تن-ات را دست کاری می کنم و از نو بر وفق سلیقه-ی خودم از تو بانوی خوش-اندام می سازم. و بعد در تن-واره نقاشی آتش رسوخ می کنم و به جهان خلسه-گی می روم. آنوقت است که از ورطه-ی اوهام رهایی می یابم_در خیال تو بودن برای من همه چیز است، اینکه لحظه-ی در خیال تو نباشم برایم توهم است_ و در خم و پیج حقیقت ناب تن تو به رستگاری ابدی می رسم. نه؛ روزی اگر نقاش بشوم، تو را شبیه خودت نقاشی می کنم.

نقاشی: Larita Moha

هیچ نظری موجود نیست: