۱۳۹۴/۰۸/۱۶

انسان و انسانیتی وجود ندارد!

با یک دوست‌ام که روی پایان‌نامه دوره دکترای انسان‌شناسی‌اش کار می‌کند، صحبتی داشتیم در رابطه به مسئله‌ی «شرق و غرب»، این دوست‌ام از قول «ادوارد سعید»(شرق شناس فلسطینی‌-آمریکای) مدعی بود که «شرق در غرب تولید می‌شود و انسانی شرقی در واقع سوژه‌ی برای انسان غربی است»_من این کتاب سعید(شرق شناسی) را نخوانده‌ام و نمی‌دانم که به فارسی ترجمه شده یا نه؟_ اما، این مدعای بود که به واقع در همچون شرایطی نمی‌شود بر ردِ آن چیزی گفت، چرا که واقعیت‌ها... و رخداد‌های اخیر جوامع شرقی همچنان می‌نمایاند و نیازی به تبصره ندارد. چنانچه که می‌بینیم آدم‌های شرقی ناخودآگاه در یک فرایند گریز از خود و سوی‌گیری به غربی‌شدن قرار گرفته اند که سایه‌ی این خودبیگانه‌گی همه‌ی ابعاد زندگی آدمِ‌های شرقی را پوشانده‌ است.‌ اگر به واقعیت‌های موجود و مسئله‌ی مهاجرت ‌توجه کنیم، دیده می‌شود که از آدم‌های بنیادگرا گرفته تا روشن‌فکر همه به‌سوی غرب‌ و غربی‌شدن روان اند و به همه‌ی ارزش‌های بومی خویش پُشت می‌کنند، که این رخدادپذیری‌ها ادعای سعید را تأیید می‌کند. آدم‌‌های شرقی در برزخ جهالتِ دینی سوژه‌ی شده برای آدم‌های غربی، تا آن‌ها با پاسخ به این سوژه‌‌ به واقعیت‌های نو و این‌زمانی دست یابند. و این سوژه‌شدن شرقی‌ها توسط غربی‌ها در تبانی جهالت و افراطیت دینی پی‌آمد‌های این‌چنینی(تصویر طفل سوری و این طفلی مهاجر) را داشته که از آدم‌ها انسانیت‌زدایی کرده اند و انسان و انسانیت دیگر معنی ندارد. شاید یکی از مزخرف‌ترین مفهوم در اکنون «انسان و انسانیت» باشد که هیچ‌گونه مصداق عینی و انضمامی بر آن وجود ندارد و تعریفی که از این مفاهیم شده، تعاریف کژدیسه و استثماری است. انسان دیگر وجود انضمامی ندارد، آنچه را که انسانیت در اکنون تعریف کرده اند، نیز تولیدِ از غرب برای غرب و بعد پروژه‌ی برای شرق بوده است. آدم‌های غربی برای این‌که پیوند خویشاندی خویش را با خدای پدر قطع کنند، تلاش کردند که با طبیعت و حیوانات اُنس بگیرند و مفهوم انسانیت را جایگزین الهیات نموده و دین انسانیت را تولید کردند، که از سازه‌ی انسانیت به ابزارگونه‌گی رسیدند. اما، در شرق و ادیان غیرمسیحی این مقدمه‌ی گسستِ رابطه با خدا وجود نداشته و آدم‌ها چیزی بیش‌از بنده‌ی خدای خشن نبوده اند و رابطه‌ی که با خدا داشته اند، رابطه‌ی «خدا و بنده» بوده و است. در این رابطه دیگر جای برای اُنس گرفتن با همنوع و خدا نمی‌ماند که از همچون رابطه‌ی انسانیت تولید بشود. انسان و انسانیت بی‌آنکه تولید شود، پوسید و خلاص.

هیچ نظری موجود نیست: