اگر
بپذیریم که «آدمی یک پروژه ناتمام است»(اسد)، پس لذت بردن آدمی نیز یک پروژه
ناتمام و در حال دگردیسی است، چرا که لذت یکی از پدیده های ذاتی در آدمی است. آدمی
همیشه در حال شدن است و این شدن به آدمی امکان این را می دهد که همه چیز خود را در
فرایند شدن به-روز کند. با رشد و به-روز شدن فکر و اندیشه آدمی، نوع لذت بردن این
موجود لذت-جو نیز به گونه غیر قابل انکار به-روز می شود. در اینکه در گذشته لذت را
فقط در یک نقطه-ی تن آدمی فروکاست داده بودند و فقط در همان مرکز ثقل به دنبال
ارضاء نیازها بودند، شکی نیست. اما، آدمی در جهان مدرن آن فروکاست و آن ابهت
باستانی و تاریخی را پاشانده و لذت را در همه-ی اندام تعمیم داده است. لذت اکنون
محدود به نقطه-ی خاصی از بدن نیست، اکنون لذت همگانی شده است، ولی در لذت اکنون تن
آدمی، بعداز لذت باستانی، فلسفه لب بیش-ترین سهم را به خود اختصاص داده است. تا به
رسیدن لذت به لب تن آدمی از مرحله ربانی عبور نموده و به مرحله فلسفی رسیده است
اما، این یک فرایند است که تا به مرحله تجربی و اثباتی برسد. لب های پف-کرده، نیمه
باز و فلسفی، لب های که روژ-اش به سرخی شراب می ماند اما، طعم تلخ شراب را در خود
ندارد. لب های که در هوس لب های دیگر خیلی شور شده و انگار کان نمک باشد، که با یک
لب گرفتن از لب های نمکی، آدمی را همچون فلسفه تشنه-ی ابدی می کند و تا زندگی است باید
تشنه ماند و به دنبال چرایی-ای پیمانه-ی لب گشت؛ که این لذت شوریی لب از نوع لذت
فلسفی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر