وقتی همهجای افغانستان سخن از مرگ، انفجار، دود، انتحار و آتش است؛ در
بامیان بانوی جوان و دانشآموختهی بر کرسی ریاست شورای ولایتی تکیه
میزند. در کشوری که زن تابو است و حتی صدای پای زن شهوتبرانگیز پنداشته
میشود و نباید از خانه بیرون شود، به مکتب برود و سبق فراگیرد، حضور یک
بانوی جوان در صحنهی سیاست روزنهی امیدِ برای زیستن در این آشوبآباد
است. بانوی جوان و دانشآموختهِ بامیانی در آغاز یک راه پُر از پیچ و خم
گام نهاده و قدم جای گام های استوار «جواد ضحاک»
گذاشته که میگفت: «حکومت افغانستان یک چشم دارد و بامیان در سمت کور آن
قرار دارد». که او میبود تا چشم دولت و حکومت «ملاعمر»ی را بینا میکرد که
متأسفانه گلویش را در «غوربند» بریدند؛ انگار مرگ خوشبختی و آرامش است
که انسانهای بیدار و آگاه را فرا میخواند و نمیگذارد که بیشتر با سخافت
دنیا دست و پنجه نرم کند و زجر بکشد. اما، بانوی جوان بامیانی، از سنخ ضحاک
است و حالا در جای او نشسته و روحیه دادخواهی و فعالیتهای مدنی ضحاک در
او رسوخ نموده است. اولین گام را با دانشجویان «پسکوچهنشین» در روز
دانشجو برداشت و در «پسکوچه»های بامیان سخن گفت. برای بانوی امید که
روزنهی امید گشود و نشان داد که طیبه خاوری بانوی جوانِ تازه از دانشگاه
فارغ شده، میتواند کاندید شود و رقابت کند، رأی بگیرد و رییس شورای ولایتی
شود. اما، او نیاز به پشتوانهی بامیانیها دارد تا بتواند برای مردم خود
کاری کند. برای بانوی امیدبخش برای افغانستان جدید آرزوی موفقیت هر بیشتر
دارم و این پُست را برای ایشان و جامعه مدنی بامیان تبریک میگویم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر