۱۳۹۳/۰۹/۰۳

بانوی امید

وقتی همه‌جای افغانستان سخن از مرگ، انفجار، دود، انتحار و آتش است؛ در بامیان بانوی جوان و دانش‌آموخته‌ی بر کرسی ریاست شورای ولایتی تکیه می‌زند. در کشوری که زن تابو است و حتی صدای پای زن شهوت‌برانگیز پنداشته می‌شود و نباید از خانه بیرون شود، به مکتب برود و سبق فراگیرد، حضور یک بانوی جوان در صحنه‌ی سیاست روزنه‌ی امیدِ برای زیستن در این آشوب‌آباد است. بانوی جوان و دانش‌آموختهِ بامیانی در آغاز یک راه پُر از پیچ و خم گام نهاده و قدم جای گام های استوار «جواد ضحاک» گذاشته که می‌گفت: «حکومت افغانستان یک چشم دارد و بامیان در سمت کور آن قرار دارد». که او می‌بود تا چشم دولت و حکومت «ملاعمر»ی را بینا می‌کرد که متأسفانه گلویش را در «غوربند»‌ بریدند؛ انگار مرگ خوش‌بختی و آرامش است که انسان‌های بیدار و آگاه را فرا می‌خواند و نمی‌گذارد که بیشتر با سخافت دنیا دست و پنجه نرم کند و زجر بکشد. اما، بانوی جوان بامیانی، از سنخ ضحاک است و حالا در جای او نشسته و روحیه دادخواهی و فعالیت‌های مدنی ضحاک در او رسوخ نموده است. اولین گام را با دانش‌جویان «پس‌کوچه‌نشین» در روز دانشجو برداشت و در «پس‌کوچه»های بامیان سخن گفت. برای بانوی امید که روزنه‌ی امید گشود و نشان داد که طیبه خاوری بانوی جوانِ تازه از دانشگاه فارغ شده، می‌تواند کاندید شود و رقابت کند، رأی بگیرد و رییس شورای ولایتی شود. اما، او نیاز به پشتوانه‌ی بامیانی‌ها دارد تا بتواند برای مردم خود کاری کند. برای بانوی امید‌بخش برای افغانستان جدید آرزوی موفقیت هر بیشتر دارم و این پُست را برای ایشان و جامعه مدنی بامیان تبریک می‌گویم.

هیچ نظری موجود نیست: