انگار آتش داغ دوزخ را لمس می کردم، آتش گناه لمس تن ملایم یک فرشته زمینی؛
فضا نوروتیک شده بود و ما داشتم گناه می کردیم. نه! فرشته که گناه نمی
کند، این من بودم که گناه می کردم، گناه قشنگ و ناب، گناه در آغوش کشیدن تن
نازک و سپید فرشته ی که انضمامی ترین نوع گناه است و تمام لذت سپیدی شعله
های داغ آتش سوزنده ی دوزخ در تن ملایم فرشته ی زمینی فروکاست کرده بود و
من داشتم از آن لذت می بردم. آه! و چه زشت و بی مزه است که در عالم هپروت
می آیی و خودی عرضه می کنی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر