انسان به قول الکسس کارل"
موجود ناشناخته" و عجیب است، این موجود ناشناخته و عجیب در فرایند رسیدن
تا به نیستی چه فعالیت ها و هنرهای که برای رسیدن به فهم و شناخت جهان
پیرامونی و بقای خود نمی کند. برای اینکه زنده بماند و خود را به گمشده-ای
که در پی آن آمده، برساند حتا روی زمان که اختاپوسی-ترین هیولای هستی است،
را کم کرده است. یکی از شاهکارها و یا بزرگ-ترین هنر انسان در برابر زمان و
نیستی به تعبیر هایدگر "دازین/ در-جهان-بودن" است که هنرمندانه-ترین
نوع سماجت این موجود جسور در جهان پنداشت می شود، می توان "کتابت" را بر
شمرد. چنانچه که یاد شد؛ زمان باآنکه نیازمند به وجود انسان است و
همچنان-که زمان به خودی خود نیست بوده و زمانمند است، با این همه هیولای
است که "اگزیستانس" همه-ی هستی (حتا خود زمان) را می بلعد و نیست می کند
اما، انسان؛ این موجود بدجنس و اختاپوسی-تر از زمان با کتابت و زبان در
برابر هیولای زمان استقامت نموده و بقای خود را در درون هستی ضمانت می کند.
کتابت نوعی از تلاش انسان برای ساختن یک جهان در فروکاسته شده-ی لوگوس است
که در درون آن به جاودانه-گی می رسد و به موجود "نامیرا" مبدل می شود.
انسان با داشتن دانش و هنر کتابت در خود، هرگز نمی میرد. انسان کاتب ابدی
است که در بستر زمان بی-هیچ عدمی نفس می کشد، با انسان های آتی-اش هم-کلام
می شود و با تالی-های خود در فاصله بسیار دور زمانی سخن می گوید. چنانچه که
هرازگاهی با بعضی از ملحدین نازنین که سال ها و یا قرن ها قبل از امروز
دغدغه های فکری و تحولات عصر خود را مکتوب نموده اند، به دور از دغدغه و
دخالت زمان باهمدیگر صحبت های خوب و دلچسب داریم. اگر این اختلاط و باهم
بودن با بانوان نازنین چون؛"سیمون دوبوار، ورجینیا وولف، هانا آرنت، فروغ
فروخزاد و..." باشد که لذت دیگر دارد. اگر اینها نبود، تعریف "ولادمیر
ناباکوف" از دخترک"نیمفتی/لولیتا"اش و آلبر کامو با "اسطوره سیزیف، طاعون،
بیگانه( بد رقم سرگردانم کرده)و ..." هم به بی-خوابی در شب و میخ-کوب شدن
به صفحات کتاب در روز می ارزد(البته بعضی از اینها سخنان شان بسیار
شخ-فام/فهم شان دشوار است که این دسته بیشتر شامل فیلسوفان می شود و سخنان
بعضی های شان خیلی همانی و تکراری است که این بزرگواران را هر وقت لازم شد
مورخ صدا می زنم). این موجودات مرموز و ناشناخته-ی کاتب هیچ-کدام شان نمرده
اند، بلکه با کتابت در برابر هیولای زمان و فناپذیری ایستاد شده و شراب
تلخ جاودانه-گی را سر کشیده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر