۱۳۹۴/۰۷/۱۱

کتابت؛ عصیان در برابر زمان

انسان به قول الکسس کارل" موجود ناشناخته" و عجیب است، این موجود ناشناخته و عجیب در فرایند رسیدن تا به نیستی چه فعالیت ها و هنرهای که برای رسیدن به فهم و شناخت جهان پیرامونی و بقای خود نمی کند. برای اینکه زنده بماند و خود را به گمشده-ای که در پی آن آمده، برساند حتا روی زمان که اختاپوسی-ترین هیولای هستی است، را کم کرده است. یکی از شاهکارها و یا بزرگ-ترین هنر انسان در برابر زمان و نیستی به تعبیر هایدگر "دازین/ در-جهان-بودن" است که هنرمندانه-ترین نوع سماجت این موجود جسور در جهان پنداشت می شود، می توان "کتابت" را بر شمرد. چنانچه که یاد شد؛ زمان باآنکه نیازمند به وجود انسان است و همچنان-که زمان به خودی خود نیست بوده و زمانمند است، با این همه هیولای است که "اگزیستانس" همه-ی هستی (حتا خود زمان) را می بلعد و نیست می کند اما، انسان؛ این موجود بدجنس و اختاپوسی-تر از زمان با کتابت و زبان در برابر هیولای زمان استقامت نموده و بقای خود را در درون هستی ضمانت می کند. کتابت نوعی از تلاش انسان برای ساختن یک جهان در فروکاسته شده-ی لوگوس است که در درون آن به جاودانه-گی می رسد و به موجود "نامیرا" مبدل می شود. انسان با داشتن دانش و هنر کتابت در خود، هرگز نمی میرد. انسان کاتب ابدی است که در بستر زمان بی-هیچ عدمی نفس می کشد، با انسان های آتی-اش هم-کلام می شود و با تالی-های خود در فاصله بسیار دور زمانی سخن می گوید. چنانچه که هرازگاهی با بعضی از ملحدین نازنین که سال ها و یا قرن ها قبل از امروز دغدغه های فکری و تحولات عصر خود را مکتوب نموده اند، به دور از دغدغه و دخالت زمان باهمدیگر صحبت های خوب و دلچسب داریم. اگر این اختلاط و باهم بودن با بانوان نازنین چون؛"سیمون دوبوار، ورجینیا وولف، هانا آرنت، فروغ فروخزاد و..." باشد که لذت دیگر دارد. اگر اینها نبود، تعریف "ولادمیر ناباکوف" از دخترک"نیمفتی/لولیتا"اش و آلبر کامو با "اسطوره سیزیف، طاعون، بیگانه( بد رقم سرگردانم کرده)و ..." هم به بی-خوابی در شب و میخ-کوب شدن به صفحات کتاب در روز می ارزد(البته بعضی از اینها سخنان شان بسیار شخ-فام/فهم شان دشوار است که این دسته بیشتر شامل فیلسوفان می شود و سخنان بعضی های شان خیلی همانی و تکراری است که این بزرگواران را هر وقت لازم شد مورخ صدا می زنم). این موجودات مرموز و ناشناخته-ی کاتب هیچ-کدام شان نمرده اند، بلکه با کتابت در برابر هیولای زمان و فناپذیری ایستاد شده و شراب تلخ جاودانه-گی را سر کشیده اند.

هیچ نظری موجود نیست: