۱۳۹۴/۰۷/۱۱

آرمان‌شهرِ بامیکا



(گزارش از جشنواره های بامیان)
شاید خواننده بگوید که آوردنِ این مقدمه را به جشنواره‌های بامیان چه مناسبتی؟ اما، واقعیت همین است که اندیشمندانِ  بزرگ در قالب ایدئالیسم هر یک به نوبه‌ی خود شهرِ آرمانی‌ای را ترسیم می‌نمودند که در آن همه‌ی گونه‌های نیکِ اخلاق و سیاست هم‌چون؛ عدالت، برابری، صلح و امنیت و همه‌ی خوبی‌ها، هنجارها و ارزش‌های نیک به گونه‌ی بی‌نقض و عیب تحقق یافته و آدم‌های آن شهر صلح‌جو و هم‌نوع‌دوست پنداشت می‌شده‌اند. افلاتون؛ اندیشمند یونانی اولین کسی است که نزدِ خود «مدینه فاضله» را ترسیم نموده است و برای جامعه‌ی آرمانی‌اش ویژه‌گی‌های را بر می‌شمارد. افلاتون که از منظر سیاست به جامعه‌ی آرمانی‌اش می‌نگرد، معتقد است که در رأس جامعه‌ی آرمانی/کامل کسی باشد که از عالم محسوساتِ ناپایدار و بی ا‌عتبار به عالم معقولات(مُثل) گذار نموده باشد؛ یعنی حاکم باید فیلسوف باشد. بعداز افلاتون اندیشمندان بسیاری از «اتوپیا»، «ناکجاآباد» و شهر آرمانی‌شان روایت کرده‌اند. ابونصر فارابی و کارل مارکس از چهره‌های برجسته دسته‌ی  جامعه آرمانی می‌باشند. ابونصر فارابی؛ دانشمندان مسلمان در کتاب «آراء اهل المدینه الفاضله» جامعه‌ را به دو گونه‌ی کامل و ناقص بخش می‌کند. جامعه‌ی کاملِ فارابی باید نصاب مدینه را تکمیل کند. آنچه برای مدینه فاضله فارابی شالوده محسوب می‌شود «تعاون» است.
دانشمند دیگری که با نگرش طبقانی-اقتصادی به جامعه می‌دیده است، نیروی تولید و رابطه‌ی تولید بُن‌مایه‌ی تحلیل‌هایش ‌می‌باشد، کارل مارکس است؛ که نتیجه‌ی بحث مارکس به جامعه‌ی آرمانی‌ای بدون ‌طبقات اجتماعی «کمونیسم» می‌رسد. جامعه‌ی که در آن بهره‌کشی از هم‌نوع نشود و آدم‌ها دیگری‌شان را استثمار نکنند. اگر با همچون نگرشِ آرمانی در اکنون به ولایت باستانی بامیان؛ جغرافیای شگفتی‌ها و زیبایی‌ها که در مرکز افغانستان موقعیت دارد. اگر به افغانستانِ که در خشونت و پلشتی‌ها مقام نخست را در جهان دارد، بنگریم بامیان نسبت به دیگر مناطق خشونت‌پرور و مردمانِ خشن، حیثیت آرمان‌شهر را دارد که هر مدنیت‌خواه را بامیانی آروزست. بامیانی‌بودن در صلح‌جوی و هم‌نوع‌دوستی برای همه‌ی آدم‌های متَنفر از خشُونت و جنگ، خواسته‌ی است که با یک‌بار دیدن از طبیعت زیبا و مردمان خوش‌برخورد و مدنیت‌خواه بامیان، آرزوی بامیانی‌بودن در سیمای‌شان غیرِ قابل انکار می‌شود. وقتی با دوستانم که برای نخستین‌بار به بامیان آمده بودند، به دیدن تندیس‌های بودا، رواق و مغاره‌های اطراف بودا، شهر تاریخی «غلغله»، صخره اژدر، شهر تاریخی ضحاک «شهر سرخ»، بندامیر که باآب زلالِ خود ناخودآگاه بیننده را به حیرت وا می‌دارد، می‌رفتیم همه آرزو داشتند که ای‌کاش همه‌ی افغانستان در بامیان خلاصه می‌شد. شور و مستی‌ای در جشنواره‌های انتخاب بامیان به عنوان نخستین پایتخت فرهنگی کشورهای جنوب آسیا(سارک)، هفتمین جشنواره راه ابریشم_که یک جشنواره فرهنگی در سطح کشورهای که در مسیرِ جاده باستانی ابریشم قرار دارند_ و کنسرت بزرگ «جشن همدلی»ـ که این‌همه تنها در بامیان ممکن است و امکان‌پذیر می‌شودـ در سایه‌ی امنیتِ کامل و استقبالِ بی‌شایبه‌ی مردم از مهمان‌های داخلی و خارجی، به خوبی بیان‌گر «آرمان‌شهر»بودن بامیان برای مردمان خسته از جنگ و مدنیت‌خواه می‌باشد. اما، واقع اینکه بامیان آرمان‌شهر نیست، بلکه شهری است در «سمت چشم کور کابل»، در درونِ همین جغرافیای خون و سیاهی. بامیان بر علاوه یک ولایت، یک ارزش نیز است. استفاده مقوله «آرمان‌شهر» برای بامیان، در حالی‌که هم‌چون شهری واقعیت دارد، درست نیست. می‌خواهم بعداز این برای بامیان مقوله‌ی «بامیان‌شهر» را استفاده کنم که نسبت به دیگر شهرهای افغانستان یک ارزش نیک و یک مدینه‌ی فاضله به حساب آید. در زمانی‌که فضایی سیاسی و فرهنگی افغانستان را ابرِ سیاه پوشانده، نفرت و خشونت به اوج خود رسیده است،‌ «بامیان‌شهر» میزبان جشنواره‌های بزرگِ هم‌چون؛ انتخاب بامیان به عنوان نخستین پایتخت فرهنگی کشورهای جنوب آسیا(سارک)، هفتمین جشنواره منطقوی راه ابریشم، کنسرت بزرگِ «جشن همدلی» و هم‌چنان نامزدشدن بامیان در جمله‌ی «شهرهای خلاق جهان» از بابت صنایع دستی؛ که این همه در بامیان ممکن بوده می‌تواند، که این برنامه‌ها قرار ذیل برگزار گردید.
دور نخستِ جشنواره سارک:
جشنواره انتخاب بامیان به عنوان نخستین پایتخت فرهنگی هشت کشور جنوب آسیا (سارک) به مدت سه روز (15- 17سنبله) در مرکز بامیان با برنامه‌های افتتاحیه در هوتل «غلغله»، کنسرت موسیقی، نمایش‌گاه کتاب و صنایع دستی از تمام ولایات کشور در پارک ولایت، شبِ شعر و نمایشِ غذاهای محلی بامیان در شهر تاریخی «غلغله»، روشنایی‌ای تندیس بزرگ بودا(صلصال) با نور سه بُعدی توسط زوج چینی و کنسرت موسیقی در نخستین پارک ملی کشور«بندامیر» بدون هیچ‌گونه تهدیدات امنیتی برگزار گردید. که در این برنامه‌ها تعدادِ بی‌شماری از گردشگران داخلی و خارجی اشتراک نموده بودند.
کمپ هنری سارک و هفتمین جشنواره راه ابریشم:
دومین دور جشنواره سارک با عنوان «افتتاح کمپ هنری سارک» هم‌زمان با «هفتمین جشنواره راه ابریشم»؛ که جشنواره راه ابریشم یک جشنواره فرهنگی و منطقوی است که همه ساله در کشورهای مختلف که در مسیر جاده ابریشم موقعیت دارند، طبق فرهنگ و عنعنات خودشان برگزار می‌شود و در افغانستان این هفتمین سال است که جشنواره راه ابریشم در ولایت بامیان، به مدت پنج روز با برنامه‌های متنوع در سایه‌ی امنیت کامل و بدون کدام تهدیدات امنیتی برگزار گردید.
روز اول:
دوشنبه دوم برج سنبله برنامه افتتاحیه کمپ هنرمندان سارک و هفتمین جشنواره راه ابریشم در هوتل غلغله با اشتراک والی بامیان، نمایندگان پارلمان، نمایندگان شورای ولایتی، رؤسای ادارات دولتی، مقامات امنیتی بامیان، مقامات از وزارت اطلاعات و فرهنگ، مهمان‌های ویژه از کابل و هنرمندان کشورهای حوزه سارک (بجز هنرمندان هند و پاکستان که شرکت نکرده بود) برگزار شده و بعداز ظهر افتتاح نمایشگاه کمپ هنرمندان سارک در مرکز آموزش میراث های فرهنگی برگزار گردید.
روز دوم:
شام روز سه شنبه سوم سنبله برنامه نمایش غذاهای محلی بامیان با اشتراک مهمان‌های ویژه از کابل و کشورهای حوزه سارک در مرکز معلومات گردشگری، در جوار مجسمه ی بزرگ «صلصال» برگزار شده و بعداز آن با افکندن نور سه بُعدی بر رواق خالی «صلصال» یکبار دیگر روشنایی(بودا) را به بامیان برگشت. اشتراک کنندگان در موقع روشنایی صلصال از خوشحالی فریاد می‌کشیدند، عکس و فلم می‌گرفتند و بسیاری تحت تأثیر این رخداد رفته و اشک می‌ریختند. نمایش بودا توسط نور سه بُعدی به دو گونه بود، یکبار نمایش مجسمه‌ی سالم صلصال که در دل صخره‌ی در شمال‌غرب‌ شهر کنونی بامیان و مقابل شهر باستانی غلغله، که  در زمان «کشنکا» ساخته شده بود و بعداز چندبار تخریب در زمان حکومت طالبان کاملن نابود و تخریب شد. و دیگر نمایش تندیس (سیداراتا بودا).
روز سوم:
روز سوم جشنواره‌ افتتاح نمایشگاه صنایع دستی در پارک ولایت و همچنان کنسرت موسیقی با اشتراک هنرمندان محبوب کشور و حضور پُر شور مردم بامیان و مهمان‌های داخلی و خارجی در پارک ولایت برگزار گردید. هنرمندانِ‌ محبوب و شناخته‌ شده‌ای که در این کنسرت آواز خواندند؛ حمید سخی‌زاده، سید انور آزاد، آرش بارز، سحر آرین و ناصر سروش بودند.


هیچ نظری موجود نیست: