آدمی خودش سوژه است، اگر پرده کنار زده شود گاهی «خایه»اش نیز سوژهی هنری
تلقی میشود. آدمی سوژهیاب و سوژهساز است که سوژهاش را حتا از بین
پاهای «حاجی» مییابد. آدمی موجود بیباک، کنجکاو، هنرمند، غیرقابل اطمنان،
غیرقابل شناخت، سرکش و خلاق است که در پاسح سوژهاش اتفاق میافتد. آدمی
با چنان وسواس و عقیدهی محکم برای خود
«مقدس»ی را خلق میکند که باآن بیهودهگیاش را توجیه کند و بعد با
طمأنینهی بهتمام پرستشاش میکند تا رستگار شود. امّا، گاهی در کُنه
بندهگی آدمی بر مبنای عقیدهای که دارد، شکی وجود دارد. آدمی سوژهی مشکوک
و هنرمند است که در مقدسترین مکانِ عقیدهاش هنر میکند و به ایمانش گند
میکارد. آدمی سوژهی هنرمند و خوشسلیقه است که چشمهای بیباک و
ریزبیناش نابترین سوژهها را مییابد و برای سوژهاش با ولع شعر
میسراید، او را نقاشی میکند، از او عکس میگیرد و اثرِ آوانگارد خلق
میکند تا بهترین شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر