رولان
بارت میپرسد و پاسخ میدهد«آیا متن شکلی انسانی دارد، تمثیلی از تن؟ آری، اما تن
شهوتخیز ما... لذت متن آن دمی است که تنِ من راه خود را در پیش میگیرد». آری،
متنِ که شورانگیز نباشد اصلن متن نیست، سیاهههای بیریخت است که از کلهی خالی
برروی سفیدی کاغذ چکیده؛ متن باید روان باشد و اغوا کند. متن شورانگیز همچون روسپیهای
با تجربه میماند که مشروع و نامشروع نمی شناسد، عیشوه میکند، ناز میکند، کلمات
مست میشوند، در جلوی چشمان خواننده میرقصند و از مستی به چشم خواننده میدرایند.
همچون متنِ هنرمندانه مخاطب را ارضاء میکند. لذتِ متن در روسپیوارگیاش است.
اگر چند هیچ کلمهی باکره نیست که شرعی شکافته شود، ولی کلماتی که در یک متنِ ناب
جای میگیرند باکره نیستند که هیچ؛ روسپی اند. همین است که دنیایی هنرمندانه متنِ
روسپیوار از دریچه یک نظام ارزشی و ایدئولوژیکی قابل درک و فهم نیست. همچون متنِ
آدمهای بهخصوص خودش را میطلبد که آن را بزاید و یا لذتِ معنی اش را ببرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر